پرسش:
قرآن تأييدگر تورات و انجيل زمان پيامبر هست يا خير؟ سؤال ديگر من در مورد تصديق يا عدم تصديق قرآن؛ از كتب پيشين هست. پاسخي كه من براي اين سؤال يافته ام تناقض گونه است: آيا قرآن كتب اهل كتاب در زمان حضرت محمد را تصديق مي كند؟ بله(بقره 101) خير(بقره102، بقره7
پاسخ:
در مورد آيه 101 سوره بقره دو تفسير وجود دارد كه بنا بر يك تفسير پيامبر تصديق كنند ه چيزهايي است كه يهود نيز قبول داشتند، مانند اعتقاد و باور به خدا، نبوت و پيامبران آسماني و معاد و... تفسير دوم تصديق كنند ه كتاب تورات باشد كه نزد آنان بوده كه آن هم تفسير في الجمله تورات است، نه بالجمله و تمام چيزهايي كه به نام تورات يا شرح و تفسير آن موجود بود. چون همه آن چيزهايي كه نزد يهوديان بود، تورات محسوب نمي شد ، در حالي كه نظر آيه به تورات اصلي بود كه نزدآنان نيز بود و بعضاً با تفسيرهاي نادرست نيز همراه بود. قبل از اسلام كتب آسماني به وفور يافت نمي شد و اين كتاب ها در عبادتگاه ها (كليسا و كنيسه) و نزد ارباب اديان نگهداري مي شد . مردم از طريق ارباب اديان از محتواي كتب آگاه مي شدند به خصوص كه اين كتاب ها به زبان هاي باستاني قرن ها قبل نازل شده و آن زبان ها منسوخ شده و ترجمه هاي آن كتب در دسترس بود . حضرت مسيح پيروان خود را به تبعيت از تورات فرا مي خواند . به بيان قرآن انجيل نام كتابي بوده كه بر ايشان نازل شده ، ظاهرا اين كتاب بيشتر بشارت بوده ،گرچه ايشان اعلام كرد براي حلال كردن بعضي از حرام هاي تورات آمده ولي بخش احكام انجيل بسيار كوتاه بوده است . كتاب هايي هم كه به عنوان عهد عتيق و عهد قديم بين مسيحيان و يهود وجود دارد، همگي منسوب به حضرت موسي و عيسي نيستند ، بلكه محدودي از آنها به اين پيامبران منسوب است . مسيحيان فعلي كه معتقدند حضرت عيسي كتابي نداشته و بشارت، خود حضرت بوده است . انجيل هاي چهارگانه معروف فعلي را به حواريون حضرت نسبت مي دهند . بقيه كتاب هاي عهد جديد هم از ديگران است و انجيلي كه قرآن از آن نام مي برد ، غير اينها است. عهد عتيق هم تورات است به اضافه كتاب هاي ديگر كه سخن در مورد تورات است. در قرآن آياتي است كه حكايت دارد تورات و انجيل زمان حضرت رسول خدا مشتمل بر حقايقي بوده كه گردن نهادن به آنها متضمن ايمان آوردن به رسول خدا بوده است، از جمله: 1-الذين يتبعون الرسول النبي الامي الذي يجدونه مكتوبا عندهم في التوراه و الانجيل1 2-اتيناه الانجيل فيه هدي و نور و مصدقا لما بين يديه من التوراة 2 3-حملوا التوراه ثم لم يحملوها 3 4-كل الطعام كان حلا لبني اسرائيل الا ما حرم اسرائيل علي نفسه من قبل ان تنزل التوراه قل فاتوا بالتوراه فاتلوها ان كنتم صادقين 4 5-و كيف يحكمونك و عندهم التوراه فيها حكم الله ثم يتولون من بعد ذلك.. 5 آياتي هم هست كه بيان مي كند بعضي از عالمان اين اديان به كتمان آيات مي پرداختند يا نوشته هايي از جانب خود را به عنوان كتاب خدا به مردم ارائه مي داده اند : افتطمعون ان يؤمنوا لكم و قد كان فريق منهم يسمعون كلام الله ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه و هم يعلمون6 يحرفون الكلم عن مواضعه7 تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا 8 اين دو سري آيه منافات و تعارضي با هم ندارند و مي گويند با اينكه تورات و انجيل موجود در زمان رسول خدا برحقانيت اسلام دلالت داشته ، ولي بسياري از عالمان اهل كتاب آن حقايق را كتمان كرده يا وارونه به مردم ارائه مي دادند و مطالب خود را به عنوان كتاب خدا بر آنان مي خواندند. قرآن خود را تاييد كننده تورات و انجيل نازل شده به حضرت موسي و حضرت عيسي و به خصوص تورات كه مورد قبول همه اهل كتاب است، معرفي مي كند . اعلام مي كند : اهل كتاب اگر راست مي گوييد، تورات و انجيلي را كه در دستتان است بياوريد و بخوانيد تا به اين حقيقت واقف شويد . در عين حال بعضي اعتقادات و احكامي كه اهل كتاب بدان معتقدند و عمل مي كنند ، رد مي كند و از تحريف هاي آنان مي شمارد، مثل عقيده تثليث ( البته عقيده به تثليث هم مربوط به همه مسيحيان نيست. گروهي از همان صدر مسيحيت تا امروز با اين عقيده مخالف بوده اند ) و اين دو منافاتي با هم ندارند. اما آيه 102 بقره راجع به تورات نيست ،بلكه راجع به اعتقادات انحرافي بعض اهل كتاب است و مي فرمايد: بعض اهل كتاب سخنان نا به جايي كه شيطان ها راجع به حكومت سليمان مي گفتند ، پيروي كردند ،در حالي كه سليمان كافر و حكومتش بر مبناي سحر نبود . شيطان ها بودند كه كافر شدند و سحر را از دو ملك ، هاروت و ماروت ياد گرفتند . به جاي اينكه از اين تعليم در جهت ابطال سحر ساحران استفاده كنند، به تفرقه انداختن بين زن و شوهر ها پرداختند ، با اين كه مي دانستند سوء استفاده كنندگان را در آخرت بهره اي نيست. اين آيه انكار تعاليم انحرافي كنيسه است، نه انكار تورات . بله متاسفانه در عهد عتيق اين تحريفات آمده است، ولي عهد عتيق همان گونه كه گفتيم ،بسيار فراتر از تورات است. تاييد كتاب نازل شده بر موسي و عيسي و تاييد اجمالي تورات و انجيل موجود در زمان پيامبر، متضمن آن نيست كه جزء به جزء آن و آيه به آيه آن را وحي بداند و تاييد كند. تثليث و تصليب از تعاليم انجيل نيست، بلكه از تعاليم كليسا است . انكار آنها ربطي به انكار انجيل كه كتاب وحي شده بر عيسي است ، ندارد. بسياري از برداشت هاي عالمان يهود و مسيحيت در جلسه ها و انجمن هاي عالمان يهود و مسيحيت به عنوان تعاليم موسي و عيسي معرفي و پايبندي بدان از يهود و مسيحيان خواسته شد كه هيچ تصريحي بدان ها در تورات و انجيل وجود ندارد و انكار آنها انكار برداشت هاي مقدس شمرده شده عالمان يهود و نصارا است. . 1. اعراف(7)،آيه 157. 2 . مائده(5)،آيه 46. 3 . جمعه(62)،آيه 5. 4 . آل عمران (2)،آيه 93. 5 . مائده(5)،آيه 43. 6 . بقره،آيه 75. 7 . نساء(4)،آيه 46. 8 . انعام(6)،آيه 91.