پرسش:
واژه هاي "سحت" و"قردة" در قرآن به چه معنايي آمده و در مورد چه قومي وارد شده است ؟
پاسخ:
چنانكه در تفسير الميزان بيان شده1 هر مالي كه از راه حرام كسب شود سحت است و سياق آيه 42 سوره مائده2 كه لفظ سحت در آن آمده دلالت دارد بر اينكه مراد از "سحت" در آيه شريفه همان "رشوه" است و از بيان اين وصف در آيه معلوم ميشود كه علماي يهود در داستان مذكور درباره حكم سنگسار در تورات رشوه گرفته بودند و حكمي غير حكم خدا كرده بودند چون اگر حكم خدا را اجرا ميكردند يك طرف از دو طرف نزاع متضرر ميشد و همين طرف با دادن رشوه ضرر را از خود دور ساخته بودند. بنابراين دو جمله: "سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ" دو صفت براي مجموع افراد مربوط به اين داستان است جمله اول صفت يهودياني است كه نزد رسول خدا (ص) آمدند و جمله دوم صفت آن علمايي است كه رشوه گرفتند تا زنا كار سنگسار نشود بنابراين حاصل معناي آيه اين است كه يهوديان دو طائفهاند يك طائفه علماي ايشانند كه رشوه خوارند و طائفه ديگر مقلدين ايشانند كه اكاذيب آن علماي رشوه خوار را گوش ميدهند و ميپذيرند. سحت به معناي اموال حرام ، ناحق و رشوه است . درباره داستان مذكور نقل شده كه يكي از اشراف يهود خيبر كه داراي همسر بود، با زن شوهرداري كه او نيز از خانواده سرشناس خيبر بود، عمل منافي عفت انجام داد. يهوديان از اجراي حكم تورات (سنگسار) در مورد آنان ناراحت بودند. براي نجات از اين مخمصه ، گروهي را نزد پيامبر اكرم (ص)فرستادند تا حكم اسلام را در اين خصوص بفهمند. آن عده وقتي خواسته خود را پيش پيامبر مطرح ساختند، جبرئيل نازل شد و حكم سنگسار كساني را كه مرتكب زناي محصنه شده اند، بيان كرد. آن ها از پذيرفتن اين حكم شانه خالي كردند. به دنبال آن حكم و نپذيرفتن آن ازناحيه يهوديان ، خداوند به بيان بعضي ويژگي ها و خصلت هاي آنان مي پردازد، از جمله مي فرمايد آنان حرام خوار ورشوه گير هستند.3 اما لفظ "قرده" به معناي بوزينه و ميمون است كه در مورد "اصحاب سبت" وارد شده است . أصحاب سبت جمعي از بني اسرائيل بودند كه در ساحل يكي از درياها (ظاهرا درياي احمر بوده كه در كنار سرزمين فلسطين قرار دارد) در بندري به نام "ايله" (كه امروز بنام بندر ايلات معروف ميباشد)زندگي ميكردند و از طرف خداوند به عنوان آزمايش و امتحان به آنها دستور داده شده بود كه در روز شنبه به كار صيادي نپردازند. هنگامي كه اين جمعيت از بني اسرائيل در برابر اين آزمايش بزرگ كه با زندگي آنان كاملا آميخته بود قرار گرفتند، به سه گروه تقسيم شدند: " گروه اول" كه اكثريت را تشكيل ميدادند، به مخالفت با اين فرمان الهي برخاستند. "گروه دوم" كه اقليت كوچكي بودند، در برابر گروه اول به وظيفه امر به معروف و نهي از منكر قيام كردند. " گروه سوم"، ساكتان و بيطرفان بودند، كه نه همگامي با گناهكاران داشتند و نه وظيفه نهي از منكر را انجام ميدادند. از بعضي از روايات چنين استفاده ميشود كه متخلفان آنها، دست به حيله به اصطلاح شرعي زدند، در كنار دريا حوضچههايي ترتيب دادند و راه آن را به دريا گشودند، روزهاي شنبه راه حوضچهها را باز ميكردند، و ماهيان فراوان همراه آب وارد آنها ميشدند، اما به هنگام غروب كه ميخواستند به دريا بازگردند راهشان را محكم ميبستند، سپس روز يكشنبه شروع به صيد آنها ميكردند و ميگفتند خداوند به ما دستور داده است شنبه صيد ماهي نكنيد، ما هم صيد نكردهايم بلكه تنها آنها را در حوضچهها محاصره نمودهايم! و بعضي از مفسران گفتهاند آنها روز شنبه قلابها را به دريا ميافكندند، سپس روز بعد آن را از دريا بيرون ميكشيدند و به اين وسيله صيد ماهي مينمودند. خداوند متعال بعد از اينكه در آيات 163 سوره اعراف داستان آنها را مطرح مي كند در آيات بعد مي فرمايد كه ما گروهي را كه نهي از منكر مي كردند نجات داديم و گروه ظالم را به عذاب دردناكي مبتلا ساخته و آنها را به شكل ميمون مسخ ساختيم.4 1 . علامه طباطبائي، الميزان في تفسير القرآن، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1417ق ، ج5، ص 341. 2 . " سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّلُونَ لِلسُّحْتِ فَإِن جَاءُوكَ فَاحْكُم بَيْنهَُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنهُْمْ وَ إِن تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَن يَضرُُّوكَ شَيًْا وَ إِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُم بَيْنهَُم بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يحُِبُّ الْمُقْسِطِين" " آنها بسيار به سخنان تو گوش ميدهند تا آن را تكذيب كنند مال حرام فراوان مي خورند پس اگر نزد تو آمدند، در ميان آنان داوري كن، يا (اگر صلاح دانستي) آنها را به حال خود واگذار! و اگر از آنان صرف نظر كني، به تو هيچ زياني نميرسانند و اگر ميان آنها داوري كني، با عدالت داوري كن، كه خدا عادلان را دوست دارد". 3 . آيت الله مكارم شيرازي ، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1374ش، ، ج4، ص: 381. 4 . همان، ج6، ص 418.