هاروت و ماروت كه در سوره بقره آيه 102 1آمده است چه كساني بودند؟

تب‌های اولیه

پرسش: 
هاروت و ماروت كه در سوره بقره آيه 102 1آمده است چه كساني بودند؟
پاسخ: 
در خصوص دو فرشتة هاروت و ماروت از دو جهت بحث مي كنيم: يكم: از احاديث استفاده مي شود كه در زمان سليمان (ع) پيامبر، گروهي در كشور او به عمل سحر و جادوگري پرداختند و سليمان دستور داد كه تمام نوشته هاي آن ها را جمع آوري و در محل مخصوصي نگه داري كنند. پس از وفات سليمان گروهي آن ها را بيرون آورده، با بهره گيري از آن ها به تكذيب حضرت سليمان پرداخته و پيامبر بودن او را منكر شده و به اذيت و آزار مردم پرداختند. هنگامي كه پيامبر اسلام(ص) ظهور كرد اعلام نمود كه سليمان از پيامبران است. برخي از علماي يهود گفتند:‌ از محمد تعجب نمي كنيد كه مي گويد سليمان پيامبر است در صورتي كه او ساحر بوده است! آيات فوق به آنها پاسخ داد.2 دوم: در خصوص هاروت و ماروت اختلاف است، ولي قول صحيح آن است از فرشتگان الهي بودند - چنانكه قرآن بدان تصريح نموده است - كه از سوي خداوند مأموريت يافتند در سرزمين بابل به ابطال سحر بپردازند، زيرا در بابل سحر و جادوگري به اوج خود رسيد، برخي با بهره گيري از سحر به آزار مردم مي پرداختند، از اين رو خداوند اين دو فرشته را فرستاد كه عوامل سحر و طريق ابطال آن را به مردم بياموزند تا مردم از شرّ ساحران در امان باشند.3 از آيه 102 سورة بقره هم فرشته بودن آن ها استفاده مي شود و هم رسالت و وظيفة آنان كه ابطال سحر و ياد دادن آن براي ديگران بود.4برخي دربارة اين دو فرشته افسانه سرايي نموده و داستاني را نقل كرده اند. كه اين دو فرشته بودند و خداوند آن ها را براي اين به زمين فرستاد تا بدانند آنان اگر به جاي انسان ها بودند، از گناه مصون نمي ماندند و خداوند را معصيت مي كردند. آن ها بعد از آن كه به زمين فرود آمدند مرتكب چندين گناه بزرگ شدند. بي ترديد اين نگرش جزء خرافات بوده و قرآن اين دو فرشته را از هر گونه گناه مصون مي داند.5 برخي هاروت و ماروت را دو مرد از ساكنان بابل دانسته6 و فرشته بودن آنها را منكر شده و حتي به عنوان شيطان معرفي كرده اند، حال آن كه آية مذكور از آن ها به عنوان دو فرشته الهي ياد نموده است.7 1 -وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطينُ عَلي‏ مُلْكِ سُلَيْمانَ وَ ما كَفَرَ سُلَيْمانُ وَ لكِنَّ الشَّياطينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَي الْمَلَكَيْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما يُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّي يَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ يَتَعَلَّمُونَ ما يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (102) 2. بقره، 102؛ مكارم شيرازي ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامي، 1374، جلد1، ص37. 3. همان، ج1، ص374. 4. طبرسي فضل بن حسن، مجمع البيان، تهران، ناصر خسرو، 1372، ج1، ص173تا175. 5. همان1، ج1، ص375. 6. همان3، ج1، ص175. 7. بقره، 102.