حور و غلمان چه حقيقت وجودي دارند، آيا روايت متواتري از كيفيت و اعمال آنان موجود است؟ آيا اين زيبايي ها فقط براي مردان است؟ براي زنان بهشتي چه توصيفي در قرآن آمده است؟

تب‌های اولیه

پرسش: 
حور و غلمان چه حقيقت وجودي دارند، آيا روايت متواتري از كيفيت و اعمال آنان موجود است؟ آيا اين زيبايي ها فقط براي مردان است؟ براي زنان بهشتي چه توصيفي در قرآن آمده است؟
پاسخ: 
خاصيت وجودي حور در جهان آخرت همان خاصيت وجودي همسران خوب و زيبا و خوش اخلاق دنيا است، كه از مهم‌ترين اسباب آرامش خيال و انس و نشاط در زندگي مي‌باشد. وجود چنين همسري (چه مرد و چه زن ) مي‌تواند تحمل همه مشكلات را آسان سازد و به زندگي، شادابي و شيريني و سرور و نشاط بخشد. بر عكس نداشتن چنين همسري كافي است كه شهد شيرين زندگي را در كام انسان تلخ كند و نيازمندي‌هاي انسان را پاسخ ندهد، هر چند مسائل ديگري از هر نظر براي او آماده باشد. به تعبير ديگر : همسران مناسب و صاحب كمال و فضيلت و مهربان، تنها ماية لذت جسم نيستند بلكه اساس لذت روحاني را تشكيل مي دهند. از اين رو قرآن ضمن بيان نعمت‌هاي بهشتي در آيات مختلفي روي حور العين تاكيد كرده، دربارة آن تعبيرات جالب و حساب شده اي دارد. در يك جا به "ازواج مطهرّه"1 كه بيانگر پاكي و زيبايي است تعبير كرده و در جاهاي ديگر تعبير "و حورٌ عين كأمثال اللؤلؤ المكنون"2دارد كه بدين معنا است: " آن‌ها همسراني از حور العين دارند، همچون مرواريدي كه در صدف پنهان است". "حورٌ مقصوراتٌ في الخيام؛3زنان بهشتي حورياني هستند كه در خيمه هاي بهشتي مستورند". البته حور العين شامل مذكر و مؤنث مي‌شود. سياه چشمان زيبا كه در بهشت هستند، هم مردان هستند وهم زنان. هم از جنس مؤنث و هم مذكر.4 از به كار بردن الفاظ مذكر در قرآن، ممكن است اين برداشت شود كه اسلام و قرآن به مردان بهاي بيشتري داده و براي زنان حسابي باز نكرده يا بدان‌ها كمتر توجهي نموده است، ولي در پاسخ بايد گفت زبان قرآن، زبان محاوره است و در قرآن بيشتر از فرهنگ محاوره استفاده شده است، مثلاً در سوره آل عمران آمده است "الصابرين و الصادقين و القانتين و المنفقين و المستغفرين بالاسحار"5. كه در اين آيه همه را به صورت مذكر بيان كرده . امّا درسوره احزاب مشخص مي‌كند كه در اين فضايل زن ومرد با هم مساوي هستند: "إن المسلمين و المسلمات و المؤمنين و المؤمنان و القانتين و القانتات والصادقين و الصادقات والصابرين و الصابرات ..."6 نتيجه: اولاً قرآن بيان كرده كه با جان انسان‌ها سخن دارم و جان نه مذكر است و نه مؤنّث. ثانياً: آن جا كه جاي ذكورت و انوثت است؛ به تن آدمي است و تن كاري با فضايل و معارف ندارد و ثالثاً: اگرقرينه خاصّي در كلام نباشد و قوانين ادبي ايجاب نكند، آيات را بايد بر اساس فرهنگ محاوره‌اي بين‌الملل حمل نمود. در فرهنگ محاوره‌اي وقتي كه بخواهند از توده مردم سخن بگويند مي‌گويند: مردم قيام كردند، مردم رأي دادند و ... نه اينكه بگويند مردها و زن‌ها قيام كردند، رأي دادند و ... بنابر اين اين گونه كاربرد براساس فرهنگ محاوره است. اگر چه در فرهنگ ادبي نيز به جهت يكسان سازي تنها لفظ به كار مي‌رود و از آن استفاده عموم مي‌شود. برخي از آيات به صراحت مي‌گويد: در اين جهت (كسب فضايل و درجات معنوي و كمالات بهشتي) بين زن و مرد فرقي نيست. در سوره نحل آمده است: "مَن عمل صالحاً من ذكرٍٍ و انثي و هو مؤمن فلنحييّنه حياةً طيّبة7؛ هر كس ( چه مذكر و چه مؤنث ) عمل صالح انجام دهد، در حالي كه مؤمن باشد، او را به حياه طيّب و پاكيزه رهنمون مي‌شويم" بنابر اين رسيدن به كمالات اختصاص به مردان ندارد ومقامات بهشتي (باغ‌هاي بهشتي، حورالعين، غلامان، ازدواج مطهّره و ...) اختصاص به مردان ندارد. 1. بقره، 25. 2. واقعه، 22. 3. رحمن، 72. 4. مكارم شيرازي، پيام قرآن، ج2، ص260به بعد. 5. آل عمران، 17. 6. احزاب، 35. 7. نحل، 97.