پرسش:
كتاب انساب الاشراف(احمدبن يحيي البلاذري) مربوط به تاريخ چه دوره يا دوراني است؟ ميزان اعتبار آنها (در مجموع)به چه ميزان بوده و تا چه حدي، قابل استنادند؟ (در صورت امكان، نقاط قوّت و ضعف را مرقوم فرماييد)؟ چند جلدي اند؟ آيا به فارسي ترجمه شده اند؟
پاسخ:
احمد بن يحيي بلاذري (متولد 170 تا 180و متوفي 279) احمد بن يحيي بن جابر بلاذري بغدادي كاتب، از مهم ترين مورخان و نسب شناسان قرن سوم است. سال تولد وي دانسته نيست، اما گفته شده كه قديمي ترين شيخ او كه وكيع بن جراح است، در سال 197 در گذشته و آن زمان، وي بايد هفت تا ده سال سن مي داشته است. ابن نديم از او و آثارش ياد كرده و وي را از مترجمان كتاب هاي فارسي به عربي دانسته است كه از جمله آثارش ترجمه عهد اردشير به شعر است. (374)ياقوت با تفصيل بيشتري از او ياد كرده و از ذكر مشايخ وي توسط ياقوت چنين بر مي آيد كه بلاذري دانش خود را از محدثان شامي عراقي برگرفته است. بلاذري اهل شعر نيز بوده و بيشتر هجويات مي گفته است. وي اشعار در ستايش مامون دارد و بعدها يكي از نديمان متوكل عباسي (247) و سپس مستعين (م 251) بوده است. شايد همين امر سبب گرايشهاي عباسي در وي شده، شاهد آن اين است كه از امويان، تنها عمر و عثمان و عمر بن عبدالعزيز را خليفه ناميده است. وي از امويان اندلس نيز سخني نگفته است. دو كتاب با ارزش بلاذري برجاي مانده است: يكي فتوح البلدان كتاب با ارزش ديگر وي انساب الاشراف است كه تاريخ دوران اسلامي را در قالب نسب شناسي و خانداني آورده است. نام هاي ديگر اين اثر، الاخبار والانساب، جمل انساب الاشراف، انساب الاشراف و اخبارهم وتاريخ الاشراف است. اين اثر بر اساس نسب نگارش يافته اما از نظر ارائه مواد تاريخي، در بسياري از موارد، از طبري نيز اخبار بيشتري را عرضه كرده است. از آن جا كه وي كوشيده تا شرح حال افراد برجسته را ارائه دهد، مواردي را به دست داده كه هم در حوزه تاريخ است و هم شرح حال. اين امتيازي است كه اين اثر بر ساير كتاب هاي تاريخي دارد. طبعا از داشتن نظمي منطقي بي بهره است. به عنوان مثال، درباره امويان نزديك به 3483 روايت به دست داده، در حالي ك مجموعه روايات طبري درباره اين خاندان 628 نقل است. به عبارتي يك سوم كتاب انساب الاشراف اخبار امويان است. بلاذري بحث از انساب را بيان نسب عدناني ها آغاز كرده است. ابتدا از بني هاشم و پس از آن از بني عبد شمس كه حجم بيشتري را به خود اختصاص داده و پس از تمام كردن اخبار قريش به قبايل ديگر پرداخته است. بيشتر مآخذي كه وي از آنها بهره برده، امروزه در دسترس ما نيست. وي با گزينشي كه صورت داده، متني بسيار بديع، جالب و پر ارزش را بر جاي نهاده است. وي تنها از مدائني 1416 روايت نقل كرده است. تعجب آن است كه كتاب او در دوره هاي متمادي مورد غفلت عمدي و سهوي مورخان قرار گرفته است. انساب الاشراف جداي از چاپ اخير آن، به صورت پراكنده چاپ شده است. چاپ جديدي در سيزده جلد توسط سهيل زكار و رياض زركي به بازار عرضه شده است. با اين كه كتاب انساب الاشراف در قرن سوم تاليف يافته ،در نوشته هاي بعدي به ويژه ابولفرج اصفهاني، يادي ازآن نمي بينيم. حتي در قرون بعد نيز كمتر از آن نقلي صورت گرفته و به همين دليل نسخ خطي آن نيز پراكنده مي باشد. تاكنون به ترجمه اي از اين كتاب برخورد نكرديم. ر. ك: رسول جعفريان، منابع تاريخ اسلام، قم، انصاريان، چ دوم، 1382ش،ص 146.